این روزها خبرهای خوبی در جهان وجود ندارد، بنابراین ارزش آن را دارد که برای قدردانی از انفجار لذت بخش نخست وزیر پیشین بوریس جانسون وقت بگذارید.
به نظر می رسید پیروزی قاطع او در سال 2019 در برابر جرمی کوربین بدبخت از حزب کارگر، آغازگر یک دوره طولانی سلطه جناح راست بود. به گفته اکونومیست، جانسون “در موقعیت خوبی قرار دارد تا به یکی از قدرتمندترین نخست وزیران دوران مدرن تبدیل شود.” کمتر از سه سال بعد، با رسوایی، بی کفایتی و شورش حزب خود، او اعلام کرد که پس از یافتن یک رهبر محافظه کار جدید، از سمت خود کناره گیری می کند. ممکن است به زودی انتخابات عمومی جدیدی برگزار نشود، اما در صورت وجود، نظرسنجی ها نشان می دهد که حزب کارگر می تواند اکثریت را به دست آورد.
روز چهارشنبه، من به مجریان پادکست چپ مرکز بریتانیا “اوه خدا، حالا چی؟” واکنش، تقریبا در زمان واقعی، زیرا وزرای کابینه جانسون او را به طور دسته جمعی ترک کردند. شادی آنها مسری بود. “این تحلیل نیست. این یک سرخوشی خنده دار است!» روزنامه نگار یان دانت گفت. حداقل یک نفر در آنجا سرگرم می شود!
با این حال، برای یک لیبرال آمریکایی، غم و اندوه ناشی از فروپاشی جانسون با حسادت آمیخته است. ما شاهد هستیم که یک دموکراسی همچنان در حال کار است که رهبر پوپولیست بمبافکن خود را اعزام میکند، زیرا بداخلاقی و عدم صداقت خودشیفتهاش خیلی زیاد بود. روز چهارشنبه، یک روز پس از استعفا از سمت وزیر بهداشت، ساجد جاوید در جریان زمان پرسش در مجلس عوام از جانسون انتقاد کرد: «ما در دموکراسیهای بزرگ دیدهایم که وقتی شکافها ریشهدار میشوند و از بین نمیروند، چه اتفاقی میافتد. ما نمی توانیم اجازه دهیم که این اتفاق در اینجا بیفتد.”
جانسون، یک عوام فریب ناسیونالیست و دروغگو، اغلب تا موهای زرد پف کرده با دونالد ترامپ مقایسه شده است. حرفه سیاسی آنها شباهت های خاصی دارد.
موفقیت تکان دهنده رفراندوم برگزیت، دلیلی که جانسون در نهایت به قدرت رسید، پیروزی حتی تکان دهنده تر ترامپ در ریاست جمهوری را پیش بینی کرد. هر دوی این افراد با ایجاد تهاجم با رای دهندگان ناراضی طبقه کارگر، ائتلاف های انتخاباتی جدیدی ایجاد کردند. هر دوی آنها به بدلکاری های ظالمانه ضد مهاجرت داده شدند، مانند طرح اخیر دولت جانسون برای اخراج پناهجویان به رواندا. هر دو نسبت به حقیقت و هنجارهای دولت متبوع خود تحقیر داشتند.
اما، البته، بریتانیا و ایالات متحده کشورهای بسیار متفاوتی هستند، و نه فقط به این دلیل که بریتانیا یک سیستم پارلمانی است، به طور کلی شکل مؤثرتری از حکومت نسبت به سیستم ریاست جمهوری ما. مردم بریتانیا هنوز هم به وضوح می توانند از آزار و اذیت جنسی مقامات و دروغ های بی شرمانه شوکه شوند، حتی زمانی که آن مقامات در کنار آنها هستند. کشور آنها به شدت مسلح نیست و جناح قدرتمندی ندارد که مرتباً تهدید به خشونت کند. به نظر می رسد که بریتانیا هنوز حداقل توافق اجتماعی در مورد رفتار سیاسی قابل قبول دارد. دولت آن دقیقاً به این دلیل که جامعه آن در حال فروپاشی است.
من که غرق در افتضاح روحیهآمیز سیاست آمریکا هستم، به عجیب بودن نسبی رسوایی که سرانجام جانسون را سرنگون کرد حسادت میکنم: دروغ گفتن در مورد سوء رفتار جنسی دیگران! پایان دوران جانسون توسط یکی از اعضای پارلمان به نام کریستوفر پینچر آغاز شد که اخیراً مست شد و دو مرد را در یک باشگاه خصوصی محافظهکاران زیر پا زد.
به نظر می رسد که پینچر، که جانسون در ماه فوریه او را به عنوان معاون رئیس سازمان منصوب کرد، چندین بار در گذشته به آزار و اذیت جنسی متهم شده بود. جانسون و متحدانش ادعا کردند که او در زمان سپردن این کار به پینچر از این اتهامات اطلاعی نداشت، اما او این کار را کرد، حتی طبق گزارشها به شوخی میگفت که این نماینده مجلس “پینچر به نام، پینچر ذاتا” است.
هم پینچر و هم جانسون بدیهی است که رفتاری فجیع داشتند. بخش عجیب و غریب تقریباً محکومیت جهانی رفتار آنها و اذعان گسترده به این است که پس از سال ها قلدری و بی صداقتی، ناسازگاری جانسون آخرین نی بود. تصور کنید که نی های نهایی داشته باشید!
به همین ترتیب در فکر کردن به پارتی گیت، رسوایی بر سر معاشرت های مخفی همه گیر جانسون که باعث شد محافظه کاران ماه گذشته رای عدم اعتماد برگزار کنند، که نخست وزیر جان سالم به در برد، احساس غمگینی می کردم. گهگاه از مردم بریتانیا میپرسیدم که آیا واقعاً خشم گستردهای از جانسون وجود داشت یا فقط از جلب رضایت او رضایت داشت. به هر حال، در دوران ترامپ، آمریکاییها تا حد زیادی دچار ریاکاری شدند، حتی اگر هنوز احساس نیاز به محکوم کردن آن داشتند. با این حال، هرکسی که با آنها صحبت کردم، به من گفتند که این عصبانیت واقعی است.
این تا حدی به این دلیل بود که قرنطینه بریتانیا بسیار سختتر از قرنطینه ما بود و در کل کشور اعمال میشد. برخلاف مهمانی ترامپ در سال 2020، قوانین نقض شده توسط جانسون که دولت او بر دیگران تحمیل می کرد. با این حال، برای اینکه واقعاً از ریاکاری خشمگین شوید، باید انتظار داشته باشید که افراد صاحب قدرت از قوانین پیروی کنند. و برای شرمسار شدن از افشای ریاکاری، همانطور که محافظهکاران به نظر میرسیدند، باید بپذیرید که معیارهایی که در مورد دیگران اعمال میشود در مورد شما نیز صدق میکند. راه دیگری برای گفتن این موضوع این است که عدم تحمل ریا متضمن حساسیت دموکراتیک است که در آن حداقل فرض می شود همه به همان سخت گیری ها مقید باشند.
زندگی حرفهای جانسون، حداقل در حال حاضر، بهگونهای که باید به پایان میرسد، در حال پایان است – با انزجار عمومی که باعث شد حزب خودش او را برکنار کند. جانسون نیز مانند ترامپ در ابتدا میخواست به قدرت بچسبد، زمانی که دیگر امکانپذیر نبود. برخلاف ترامپ، هرگز چشم انداز احضار اوباش مسلح وجود نداشت. تماشای سقوط جانسون پس از زندگی از طریق ترامپ مانند تعقیب یک فیلم اسلشر با رمز و راز دنج است. ممکن است هر دو داستان قتل باشند، اما فقط یکی از آنها دستور اطمینان بخشی دارد.
دانت در پادکست گفت: «ما لایق طبقه بهتری از حرامزاده ها هستیم. همه ما انجام می دهیم. با این حال، به عنوان یک آمریکایی، باید بگویم: برای آنچه دارید سپاسگزار باشید.