کپسایسین گیرندههای TRPV1 را تحریک میکند، همان گیرندههایی که برای تشخیص دمای بالای 104 درجه فارنهایت آماده شدهاند، یک خط پایه که ممکن است به عنوان یک روز بیرحمانه تابستانی واجد شرایط باشد، اما آنقدر گرم نیست که یک تخممرغ را در پیادهرو سرخ کند یا به معنای واقعی کلمه شما را بسوزاند. (در سال 2016، موردی از مردی گزارش شد که مری او پس از خوردن فلفل ارواح پاره شد، که یکی از وحشیترین فلفلهای چیلی بود، اما پزشکان تشخیص دادند که این امر در نتیجه درد ناشی از کپسایسین، استفراغ و عقب افتادن آن است. خود کپسایسین.) دانشمندان این اثر را به عنوان «تحریک» توصیف میکردند، که به نظر میرسد واژهای نادیدهانگیز برای عرقهای لرزان ناشی از تعداد زیاد habaneros (100,000 تا 892,700 واحد گرمای اسکویل) یا تجربه نزدیک به مرگ کارولینا ریپر است. شناخته شده است که به 2.2 میلیون SHU می رسد – قوی تر از برخی اسپری های فلفل – و توسط رکوردهای جهانی گینس به عنوان گرم ترین شیلی روی زمین تأیید شده است. از سال 1990، حساسیت ما به چنین موادی، کمتر به شدت، شیمیتزیز نامیده میشود.
اما چگونه میتوانیم تجربهای را که اساساً ترفند ذهن، فریاد آتش دروغین است، به درستی توصیف کنیم؟ این فقط یک توهم گرما است، و ما همچنان گریه می کنیم. آریل جانسون، دانشمند آمریکایی در زمینه طعم و مزه، می گوید: پس از یک وعده غذایی با کپسایسین بسیار زیاد، “من مجبور شدم دراز بکشم زیرا از آن احساس ناراحتی می کردم.” (کتاب او با عنوان «فلاوراما: علم لجام گسیخته طعم و چگونگی به کارگیری آن برای شما»، قرار است سال آینده منتشر شود.) برکت عواقب آن است، زمانی که یک سرخوشی عجیب و غریب، شبیه به سیل اندورفین ها ایجاد می شود. . شاید خوردن چیلی نوعی کاتارسیس باشد، که داوطلبانه خودمان را در رنج قرار می دهیم تا از طرف مقابل بیرون بیاییم، تا ایمان خود را به یک پایان خوش بازگردانیم.
جانسون، 35 ساله، میگوید، بهطور قابلتوجه، هر چه بیشتر چیلی بخوریم، «آزارش کمتر است». طعمتوجه داشته باشید، شاید برای اولین بار، همه طعمهای دیگر چیلی به یک ظرف میآورند و شعله را به پسزمینه کاهش میدهند.
از منظر تکامل، کپسایسین سلاحی است که چیل ها را قادر می سازد شکارچیان را خنثی کنند. استوارت والتون، منتقد فرهنگی بریتانیایی، که در «شام شیطان» (2018) مینویسد، اشاره میکند که فلفلهای تندتر کمتر در برابر قارچ آسیبپذیر هستند، که احتمالاً آنها را برای اجداد اولیه ما بهعنوان غذایی که برای مدت طولانیتری تازه میمانند جذاب کرده است. (این به این کمک کرد که فلفل قرمز نیز غنی از ویتامین باشد.) و از آنجایی که پرندگان تحت تأثیر کپسایسین قرار نمی گیرند، آنها می توانند با خیال راحت فلفل را بخورند و سپس ندانسته دانه ها را پخش کنند و نه تنها از بقای فلفل ها بلکه از تکثیر آنها حمایت کنند – و در نهایت ، فتح آنها بر جهان.
بر خلاف ادویه های قدیمی مانند میخک و دارچین، چیلی برای شکوفا شدن به محیط های گرمسیری نیاز نداشت. آنها به مکانی لنگر انداختند که باید غارت و کنترل می شد. در عوض، آنها به راحتی در خانه های جدید خود رشد کردند، به این معنی که نمی توانستند برای ثروتمندان محفوظ باشند یا در انحصار تاجران به عنوان یک چیز نادر با قیمت بالا باشند. بنابراین شیلی هرگز موقعیتی را اعطا نکرد. بلکه آنها از نظام ارزشی سرمایه داری گریزان بودند. غذای مردم، مردم عادی در آسیا و آفریقا آنها را پذیرفتند و شاید صرفاً به این دلیل که آنها را دوست داشتند می خوردند.
در یک مزیت اضافی، برخی از فرهنگ ها خواص پرشور فلفل را به عنوان شفابخش می دانستند. طب سنتی چینی مدتهاست که از موادی حمایت میکند که گرما را تحریک میکنند، به شما کمک میکنند عرق کنید و رطوبت را دفع کنید – مهای که در داخل مینشیند، جریان خون را مسدود میکند و شما را احساس درد و بیحالی میکند. و ما در دو سال گذشته چه چیزی را زندگی کردهایم جز دوران نمناکی، روزهای تار و تهیکننده روح و سکون؟ آیا فلفل قرمز می تواند نسخه ای برای عصر ما باشد؟ جانسون می پرسد: «فرهنگ چیست، اما تجربه حسی که با اطرافیان خود به اشتراک می گذارید؟»